شش ماهگی من
شنبه(٢٢/٥/٩٠) من شدم ٦ماهه !!! ساعت ٩صبح با بابایی ومامانی رفتیم بهداشت برای واکسن و وزن کردن و... یه نیم ساعتی طول کشید تا نوبتم شد برای واکسن... آقاهه تا میخواست قطره و آمپول رو بیاره بابایی ازش اجازه برای فیلم برداری گرفت آقاهه هم که نمیتونست جواب رد بده بنابراین بابا شروع کرد به فیلم گرفتن... آقاهه آمپولو زد ورفت منم که مشغول گریه کردن ولی کمی که شیر خوردم اروم شدم و رفتیم خونه... مامانی هم که شش ماه استراحتشون تموم شده از فردا (٢٣/٥) باید بره سر کار که خیلی هم حالش گرفته س میگه این هفته رو مرخصی بگیرم و هفته بعد برم سر کار که بابایی بهش گفت مرخصیاتو زود زود نگیر خیلی مونده تا آخر سا...
نویسنده :
بردیا
2:24