خاطرات اردیبهشت
خیلی وقته که نیستم
تنها دلیل در دسترس نبودن اینترنت بود همین
جزیره که به من سازگار نبود از ورودم گریه هام شروع شد تا جایی که سفر ما زودتر از موعد به آخر
رسید
به جز یک بعد از ظهر تمام چند روز تو خونه موندم خیلی حال گیری بود روز برگشتم پنجشنبه 15
اردیبهشت بود که مسافرای کشتی هم بی نصیب نبودن از لحظه حرکت شروع کردم کار به جایی رسید که
مسافرا برام نسخه پیچی میکردن......
اینم عکسای اون یک روز بیرون رفتن من
البته خنده هم داشتما...
این عکسا رو تو محوطه رستوران شرکت نفت گرفتیم
اینم بابایی ...
بابایی اسمم رو ماسه های ساحل نوشت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی